- ۰۷ دی ۱۳۹۸
- اخبار , فرهنگی و اجتماعی , یادداشت
- کد خبر 19330
- پرینت
true
true
true
false
false
false
true
true
سایز متن /
true

بخش اول
۱-بیداری
«پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید که «قولوا الحق و لو علی انفسکم»۱ . شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفت: چند خواهی خوردن از این شراب که خِرَد از مردم زائل کند؟ اگر به هوش باشی بهتر [است] … حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهوشی رهنمون باشد. بلکه چیزی باید طلبید که خرد را و هوش را بیافزاید. گفتم که من این را از کجا آرم؟ گفت جوینده یابنده باشد و پس سوی قبله اشارت کرد» (ناصرخسرو، ۱۳۴۱: ۳). و ناصرخسروِ دوم، از آتش مستی متولد شد؛ درحالی که چهل ساله بود.
۲- ناصرخسروِ اوّل (پیش از چهل سالگی):
ناصرخسرو؛ حکیم، عالم، ادیب و تئوریسین سیاسی- مذهبی اسماعیلیه، یکی از عناصِر درخشان تفکر ایرانی- اسلامی در قرن چهارم و پنجم هجری است. دربارة سرگذشتِ پیش از چهل سالگیِ او، یک پاسخ میتوان یافت؛ ابهام، ابهام، و باز هم ابهام. تنها می دانیم در سال ۳۹۴ در «قبادیان» –دهکده ای نزدیک مرو- در خانواده ای متموّل و وابسته به حکومت، متولد شد. دربارة مذهب اولیة او و خانواده اش اطلاعی در دست نیست. با این حال، نظر به این که مرو درآن روزگار در مسیر جادة ابریشم به جهان شهری بزرگ تبدیل شده و امتزاجی موفقیت آمیز از مذاهب و اقوام را پدید آورده بود، گمانه های فراوانی درباب مذهب اول ناصر – از شیعة اثنی عشری، تا سنی حنفی- وجود دارد که هیچ یک را نمی توان رد یا تایید کرد. نظریة دیگر دربارة مذهب وی برآن است که مذهب اول و دومی وجود نداشته و ناصر همواره اسماعیلی بوده است.
۳- طیِّ طریق یا طیُّ الارض؟
ناصرخسرو در سن چهل سالگی، درحالی که به گفتة خودش دبیر برجستة دربار سلجوقی است، به اعتبار رؤیایی که او را از مستی شراب و خوابِ غفلت بیدار کرد، از شغل درباری خود دست کشیده، سفری هفت ساله را به سوی قبله آغاز، و قصد حجّ می کند. او که در آغازِ سفرنامه، آشکارا غفلت و مستیِ پیش از چهل سالگی خود را فریاد می زند، مسیری عجیب را برای رفتن به حج انتخاب می¬کند. از قارة آسیا خارج می شود و با پیمودن مسیری بسیار طولانی ابتدا خود را به قاهره در مصر – که مقرّ خلافت اسماعیلیان فاطمی است- می رساند و سپس در مسیر بازگشت، حجّ می گزارد؛ درحالی که با لقب «حجت» اسماعیلی قاهره را ترک گفته است ۲. روند رفت و آمد ناصرخسرو از قاهره به مکّه، و از مکّه به قاهره، چهاربار تکرار می شود. ناصر مجموعا چهارسال در قاهره و سه سال دیگر را در رفت و آمد سپری کرده و چهار مرتبه حجّ به جا آورده است.
حاصل سفرهای ناصرخسرو، اثر ارزشمند وی – سفرنامه- است. با اینکه او در سلامت و امنیت ایران را ترک می کند، پس از افشا شدن مقام اسماعیلی اش، دغدغة حفظ جان نیز به دغدغه های علمی و تبلیغی او اضافه شد؛ چرا که همواره از سوی حکومت مرکزی تحت تعقیب است. ناصر در این مدت بارها از چنگ مرگ می گریزد؛ تا بدان جا که حتی یک بار، فردی را اشتباها به جای او و در مقابل چشمان خود ناصرخسرو مُثله می کنند و با شادی فریاد می زنند: ناصرخسرو علوی ملعون را کشتیم! در مسیر سفر، ناصرخسرو از شهرهای بسیاری عبور، و از مکان های گوناگون بازدید می کند و بخش قابل توجهی از اطلاعات اجتماعی تاریخی و جغرافیایی قرن چهارم و پنجم را مدیون ثبت دقیق ناصرخسرو در سفرنامه هستیم. او برای رسیدن به هدف، بارها طعم گرسنگی، آوارگی، و محرومیت را می¬چشد و در همان حال از هر فرصتی برای افزایش آگاهی عوام و خواص و تبلیغ مذهب خود استفاده می کند. ناصرخسرو با وجود سختی های فراوان، برسر عقیده می ایستد. در جایی از سفرنامه از لحظاتی سخن می گوید که او و همراهانش مدت ها در بیابان راه گم کرده اند، سایرین از فشار گرسنگی به خوردن حیوانات حرام گوشت بیابانی روی می آورند در حالی که ناصرخسرو، به سختی تحمل می کند تا زمانی که معجزه وار از آن موقعیت خارج شوند.
ناصرخسرو در آثار منثور و قصاید خود با تاکید بر علم و خرد، راه های رسیدن به حکمت را بیان می کند. ناصرخسرو، به رسم اسماعیلیان، فلسفة یونان، آیین زردشت، زُروانیسم، گنوسیسم، انواع علوم رایج در روزگار خود، علوم دینی اسلامی (فقه، حدیث، تفسیرو…) را کاملا می شناسد و در آثار خود از این آگاهی بهره می گیرد. بنابراین باید گفت سرچشمة حکمت ناصرخسرو، علم، مذهب، و تجربة اوست و ثمرة این حکمت دیدگاه های ناب سیاسی- اجتماعی و بازخوانی بخش وسیعی از مفاهیمِ مذهبیِ اسلامی – ایرانی است که در بخش های آیندة این نوشتار، به بیان اجمالی این دیدگاه ها خواهیم-پرداخت.
مائده ملکی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه گیلان
پی نوشت:
۱ – سخن حق بگویید حتی اگر به ضرر شما باشد
۲- رسیدن به مقام حجت، در اسماعیلیه راحت نیست؛ هر فرد پس از پیوستن به این مذهب، «مستجیب» نامیده می شود که باید سال ها در کنار مراتب بالاتر آموزش ببیند. سپس به مرتبة «ماذون» میررسد. ماذون، باید آموزش دیدن در سایة مراتب بالاتر را ادامه دهد و ضمن آن مستجیبان را نیز آموزش بدهد تا پس از مدتی به مرتبة «داعی» برسد. داعی، علاوه بر آموزش دادن و آموزش دیدن، باید خروجی (تالیف) داشته باشد تا بتواند به مقام «حجّت» برسد. کار حجت اسماعیلی، آموزش، تالیف، و تبلیغ است. انسان عادی از مرتبة حجت بالاتر نمی رود چرا که مرتبة بالاتر متعلق به «امام» است. مرتبة امام از آنِ امام دوم تا ششم است و امام اولِ شیعیان با عنوان «اساس» شناخته می شود و پیامبر اسلام (ص)، در مرتبة «ناطق» قرار می گیرند که بالاترین مرتبة انسانی است. نکتة مهم در ارتباط با سفرهای حجّ ناصر و مراتب اسماعیلی، این است که به دلیل سرّی بودن ساختار سیاسی این مذهب، اسماعیلیان عموما تا پیش از رسیدن به مقام حجت و وجوب تبلیغ، از افشای هویت مذهبی خود سربازمی¬زدند. بنابر شواهد، به نظر می رسد ناصرخسرو پیش از چهل سالگی احتمالا به مقام «داعی» اسماعیلی رسیده؛ اما به عمد بر غفلت و مستی خود تاکید می کند تا بتواند به بهانة رویایی که اورا به توبه و حجّ فراخوانده است، خود را به مصر –مقرّ خلافت خلیفة فاطمی، المستنصر بالله- برساند و دستور تبلیغ را از او دریافت کند
true
true
https://lijaar.ir/?p=19330
true
true